English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (679 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopper U دروازه بان شیرجه رو
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
whip stall U شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
strufe U با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
shifted U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifts U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
aerial pickets U شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
inverter U دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
slot U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
ttl U استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
propagation delay U 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
CMOT U استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
diver U شیرجه رو
plunges U شیرجه
nosediving U شیرجه
nosedived U شیرجه
swan dive U شیرجه
dived U شیرجه
nosedives U شیرجه
plunged U شیرجه
header U شیرجه با سر
somersaults U شیرجه
jackknife U شیرجه جک
somersaulting U شیرجه
somersault U شیرجه
headers U شیرجه با سر
springboarder U شیرجه رو
somersaulted U شیرجه
nosedive U شیرجه
dive شیرجه
plunge U شیرجه
power dive U شیرجه
tucks U شیرجه جمع
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
somerset U شیرجه معلق
boarded U سکوی شیرجه
layout U شیرجه فرشته
board U سکوی شیرجه
platforms U سکوی شیرجه
spring board U تخته شیرجه
squat under the ball U توپگیری با شیرجه
platform U سکوی شیرجه
picketing U شیرجه رفتن
swan dive U شیرجه فرشته
dive شیرجه رفتن
cutaway U شیرجه تو و پشت به اب
dived U شیرجه رفتن
reverse dive U شیرجه وارونه
tucking U شیرجه جمع
springboard U تخته شیرجه
diving boards U تختهی شیرجه
diving board U تختهی شیرجه
diving U شیرجه رفتن
springboards U تخته شیرجه
plunges U شیرجه رفتن
plunged U شیرجه رفتن
plunge U شیرجه رفتن
layouts U شیرجه فرشته
nosedived U شیرجه رفتن
nosedive U شیرجه رفتن
nosedives U شیرجه رفتن
nosediving U شیرجه رفتن
tuck U شیرجه جمع
to plunge he first U شیرجه رفتن
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
headers U سردسته هواپیمای شیرجه
bail out U پریدن و شیرجه رفتن در اب
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
inward dive U شیرجه پشت به استخر
full gainer U شیرجه وارونه با پشتک
back flip U شیرجه پشتک وارو
header U سردسته هواپیمای شیرجه
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
dive angle U زاویه شیرجه هواپیما
high board U سکوی شیرجه 3 متری
headlong U بی پروا شیرجه رونده
low board U سکوی یک متری شیرجه
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
towered U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
dive bombing U بمباران کردن در حالت شیرجه
to jackknife <idiom> U سیخ شیرجه زدن [شنا]
tower U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
back jackknife U شیرجه از جلو بصورت کارد
belly whopper U شیرجه شناگر برروی شکم
towers U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
gainer U درخت ارغوان شیرجه از پشت
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
picketing U شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
diver badge U نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
jackknife U بازو بسته شونده شیرجه رفتن
spans U مهار
anchorages U مهار
spanning U مهار
frenum U مهار
guide rope U مهار
anchorage U مهار
chainage U مهار
bond U مهار
guy U مهار
guys U مهار
anchors U مهار
anchoring U مهار
anchor U مهار
spanned U مهار
bearing rein U مهار
unbridle U بی مهار
controls U مهار
halters U مهار
make fast U مهار
restraint U مهار
chucking U مهار
brace U مهار
control U مهار
braced U مهار
halter U مهار
controlling U مهار
span U مهار
restraints U مهار
belaying pin U مهار
beat-up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twists U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twisting U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twist U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
clamp U مهار کردن
bollard U میله مهار
mooring swivel U مدور مهار
drogue U مهار چتری
chucked U مهار کردن
wiring harness U مهار سیم
guy wire U سیم مهار
angle-tie U مهار گوشه
clamping U مهار کردن
angle-tie U مهار قطری
clamped U مهار کردن
controlled U مهار شده
raker U تیر مهار
bridled U زنجیر مهار
bridles U مهار ناو
topping lift U مهار بالایی
tie rod U میل مهار
bridles U زنجیر مهار
bollard U تیر مهار
bridling U مهار ناو
bridling U زنجیر مهار
prony brake U مهار پرونی
gripping jaw U فک مهار کننده
uncontrolled U مهار نشده
chuck U مهار کردن
knee-brace U مهار زانویی
tractable U سست مهار
bridle U مهار ناو
electrical shant U مهار برقی
bridle U زنجیر مهار
bridled U مهار ناو
bollards U میله مهار
clamps U مهار کردن
chucks U مهار کردن
stayed U تکیه مهار
holdfast U مهار گیر
sagrod U مهار عرضی
daedman U مهار وزنی
cross brace U مهار عرضی
foot trap U مهار توپ با کف پا
sag rod U مهار عرضی
mooring line U سیم مهار
span wire U سیم مهار
stay U تکیه مهار
mooring buoy U بویه مهار
stayband U حلقه مهار
martingale U مهار جلو
arresting sheave U پل مهار هواپیما
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com